توسعه فکر یک شهروند مقدم است بر توسعه شهر

 توسعه به معنی ازپوشش درآمدن، به تکامل رسیدن، شکوفاشدن، به فعلیت رسیدن و... است.

شاید در بین شهروندان همواره این پرسش مطرح شود که چرا شهر ما یا استان ما ویا کشورما پیشرفت نمی کند.  

این مباحث بخصوص درایام تبلیغات انتخابات بیشترمطرح می شود. معمولا کاندیداهاعوامل مختلفی ازجمله مدیریت درست، برنامه ریزی، کار شبانه روزی و...عامل رفع این مشکل می دانند، اما میبینیم پس از گذشت 4 سال یا بیشتر از زمان انتخاب همان کسی که ادعای مدیریت و... داشت، مشکلات همچنان باقی است و نتوانست رضایت مردم را جلب کند.

امروزه بسیاری از اندیشمندان توسعه معتقدند الگوی توسعه بایدبطورکامل برای مردم درک وتفهیم شودوبه خواست ملی تبدیل گردد وسپس بافرهنگ سنتی سازگارشود،این مفهوم را اروپادرطول 200سال،چین در100سال،ژاپن50سال،کره جنوبی40سال،سنگاپورومالزی20سال فهمیدندولی درایران بعدازگذشت بیش از140سال(اززمان امیرکبیر)هنوزدراین خصوص چالش جدی وجودداردومفاهیم توسعه به گفتمان غالب واراده ملی تبدیل نشده است.  

مفاهیم الگوی توسعه ازارمغان دوران مدرنیته است که برخی درایران کلا"اصل مدرنیسم راقبول ندارند. در سالهای گذشته مقام معظم رهبری از الگوی ایرانی اسلامی برای توسعه و یا پیشرفت کشور سخنانی را مطرح کرده است و از آن زمان تاکنون مسئولان شعار ان را مطرح می کنند ولی عنوز نتوانستند این الگو را تبدیل به گفتمان عمومی و تغییر افکار یکایک مردم تبدیل کنند.

برای توسعه فردی شش وجه مشترک می توان در نظر گرفت که عبارتند از:

1-آمادگی برای پذیرش اندیشه های نو وآزمودن شیوه های تازه درزندگی.

2-داشتن تفکرانتقادی ونقدپذیری آگاهانه(بالابردن خودآگاهی وکاهش دادن ناخودآگاهی).

3-علاقمندبه حال وآینده واستفاده ازتجربیات گذشته.

4-نظم گرایی وقانون پذیری.

5-اعتقادبه علم وتکنولوژی بعنوان وسیله ای برای کشف وشناخت و قابل محاسبه دانستن پدیده ها.

6-اعتقادعملی به حقوق برابربرای همه انسانها.

در خبرها دیده شد مدیر کل راه آهن منطقه شمال اعلام کردفقط در سال گذشته بالای80 میلیون تومان در اثر پرتاب سنگ شهروندان اطراف راه آهن، به شیشه و.. واگن خسارت وارد شد. از این قبیل خسارتها به تاسیسات و یا ممانعت بسیاری از مردم در ساخت و سازها فقط برای منافع شخصی و... در منطقه خودمان کم نداریم. اما توسعه فکری شهروندان فقط به این موضوعات ختم نمی شود. اگر توسعه به خواست ملی تبدیل شود آنوقت خود مردم به دنبال رفع نیازهای اجتماعی هستند و مسئولان بعنوان یک خدمتگذار چاره ای جز تن دادن به خواست مردم را ندارند.

برای دستیابی به توسعه قرار نیست منتظر دستور یا بخشنامه هیئت دولت از بالا بود یک شهر یا روستا می تواند برای خودش برنامه توسعه ای تعریف کند. می توان با ارتقاء سطح دانش و آگاهی شهروندان و نیز اعتماد سازی و آموزش غیر مستقیم نگاه فکری شهروندان را تغییر داد و آن را در مسیر الگوی توسعه قرار داد بعد از آن برنامه ها با کمترین هزینه اجرا خواهد شد.

تغییر افکار مردم یا بعبارتی تغییر سبک زندگی به همین سادگی که عنوان شد نیست چرا که مردم همواره در مقابل تغییرات مقاومت نشان می دهند. بنظرم باید گام به گام با استفاده از هنر، تاکتیکهای ارتباط اجتماعی و رسانه ای و نیز ارتباط مستمر و اعتماد ساز با مردم و مشارکت بیشتر آنها در تصمیم سازی و تصمیم گیری این مهم محقق می شود.

*اکبرمقدسی- کارشناس ارشد ارتباطات اجتماعی