مهروان نیوز

پایگاه تحلیلی- خبری مهروان نیوز

مهروان نیوز

پایگاه تحلیلی- خبری مهروان نیوز

سید حسن خمینی/ نخبگان مدیون تک تک افراد جامعه خود هستند

 

گاهی اوقات تصدی‌گری و تولی بر امور هر چقدر هم خوب باشد مانع کار است و اصلا نفس کم کردن تصدی دولت بربرخی

سید حسن خمینی با تأکید بر دادن آزادی و امنیت مطلوب به نخبگان، گفت: گاهی اوقات تصدی‌گری و تولی بر امور هر چقدر هم خوب باشد مانع کار است و اصلا نفس کم کردن تصدی دولت بر برخی امور بیشتر کمک کننده و راهگشاست که البته در جاهای لازم باید کمک شود. 

به گزارش ایلنا، حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی در دیدار با جمعی از نخبگان کشور سخنان خود را با این سوال آغاز کرد که تفاوت نخبگان یک جامعه و پیامبران چیست؟ و اظهار داشت: می‌گویند ابوعلی سینا شبی به بهمنیار شاگردش گفت برو برایم آب بیاور؛ شب قبل از آن بهمنیار از او پرسیده بود که با این همه فضل چرا ادعای نبوت نمی‌کنی؟ بهمنیار در حالی که خوابش می‌آمد و هوا هم سرد بود، به بوعلی گفت، استاد می‌دانند که آب در نیمه شب برای معده ضرر دارد! او گفت من تشنه‌ام. اما بهمنیار باز هم بهانه آورد و خوابید.چند ساعت بعد، از مناره صدای اذان آمد و بیدار شدند. بوعلی رو به بهمنیار کرد و گفت می‌دانی من چرا ادعای نبوت نمی‌کنم؟ من یک ساعت است تو را التماس می‌کنم که آب بیاوری، اما نمی‌آوری؛ اما پیامبر چه کرده است که بعد از 500 سال این مرد در این ساعت از بامداد بالای مناره می رود و نوای اذانش را به گوش دیگران می رساند و روح نبوت دمیده می‌شود؟

وی با طرح مجدد سوال در این قالب که فرق نخبگان با شبیه پیامبران چیست؟ افزود: نخبگان در شیب صعودی یک جامعه پدید می‌آیند، یعنی اگر بگوییم دوره انحطاط‌ها سینوسی است؛ نخبگان در دوره صعودی بودن آن، پدید می‌آیند. هیچ وقت در دل کشورهای عقب مانده ادیسون نمی‌آید و حتما باید تمدن اسلامی شکل بگیرد تا ابوعلی سینا از آن بیرون آید. اگر جامعه‌ای به انحطاط افتاد، از دل آن هیچ اندیشمند علوم انسانی در نمی‌آید. نیوتن ثمره دوره علم‌گرایی انگلیسی است و اگر این شیب صعودی نباشد نخبگان از دل آن پدید نمی‌آیند.

سید حسن خمینی تصریح کرد: پیامبران مربوط به دوره شیب نزولی هستند؛ یعنی وقتی جوامع رو به انحطاط می‌روند پیامیران می‌آیند، اما فرق اساسی پیامبران و نخبگان این هم نیست. فرق اساسی آن‌ها این است که چون نخبگان در شیب صعودی و پیامبران در شیب نزولی می‌آیند، نخبگان پا روی دوش تک تک افراد جامعه شان می‌گذارند. البته درست است که نخبه شراره ای است که از نوک آتش زبانه می‌کشد؛ اما آتش، خاکستر و چوبی باید باشد تا شراره ای هم پدید بیاید، اما پیامبران این‌گونه نیستند و مانند یک گل در صحرا هستند و این فرق از آن جهت مهم است که شما پا روی شانه آن کارگری گذاشته‌اید که در این نزدیکی زحمت می‌کشد و نخبه شده‌اید. اگر زحمتکشان جامعه و فرهنگ شما نبودند، شما نخبه نمی‌شدید و حتی اگر هوش بالایی هم داشتید در همان مرحله اول مانده بودید. هزاران نفر به یک دانشگاه می‌روند، از دل آن‌ها ده‌ها نفر درجه یک‌، ده‌ها نفر درجه دو و یک نفر به حد اعلاء می‌رسد.

وی تأکید کرد: این‌که کسی بگوید من تافته جدا بافته و طاووس علیین هستم درست نیست. به همین دلیل نخبه مدیون تک تک افراد جامعه است؛ بر خلاف پیامبران که جوامع مدیون آن‌ها هستند، زیرا در دوره انحطاط آمده اند. در رشته‌های مختلف، شما نمی‌توانید هیچ نخبه ای را پیدا کنید که قبل و بعد از او کسی در آن رشته نبوده و او یک دفعه ظهور کرده باشد.

سید حسن خمینی در همین زمینه به بیان مثالی، با اشاره به نقاشی منسوب به سیمای دوران جوانی پیامبر اسلام(ص) گفت: یکی از دلایلی که برای غیر واقعی بودن این نقاشی می‌آوردند، این است که شما نمی‌توانید نقاشانی مانند میکل آنژ و پیکاسو پیدا کنید که قبل از آن‌ها نقاشی نبوده باشد. اصلا جامعه عرب قبل و بعد از دوره پیامبر(ص) نقاشی نداشته است-فارغ از سبک رئالیستی یا غیر آن- و نمی‌شود که یکدفعه یک راهب در روستایی یک تکنیک نقاشی ارائه بدهد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد