مچکریم!!

مچکریم!!                                                

علی قلی ها// خدا رحمت کند اموات گل آقا را. اگر حال و روز امروز ما را در مترو می دید مطمئنم که اندراحوالات ما یک تذکره می نوشت. خلاصه بگویم آب را بر ما بسته اند. دلیل هم خیلی قانع کننده است و آن اینکه شما هزینه آب را پرداخت نکرده اید. اصل ماجرا کوتاهترین داستان کوتاه دنیاست. دولت به ما پول نمی دهد و ما هم پول نداریم به دولت(بابت آب و برق و ...(بدهیم. هم آنها به ما بدهکارند و هم ما به آنها. این جیب به آن جیب است. تو باید به من پول بدهی که من به هزار و یک دست دراز شده شرکت ها و نهاد ها و سازمانهای خودت پولت را برگردانم یا نه؟این دو دو تا چهار تای ساده را چرا متوجه نشدی آخرش هم پدرجان؟! 

حالا گوشه دفتر نشسته ام و دارم به تمام روایت هایی که مربوط به"بستن آب" می شود فکر می کنم.حتی در این گیرو داری که مردم باید هزینه لجبازی های کودکانه دولتی ها را تا روز آخر پس بدهند و آب خوردنشان در مترو یا حداقل های نظافتیشان هم مرخص باشد...باز هم دارم به چیزهای دیگری فکر می کنم.به اینکه چرا ما هی داد می زنیم کسی صدایمان را نمی شنود؟
رفته گویی همه ذرات به خواب
نخورد هیچ تکان آب از آب
یا خاطره سفرهایم را تداعی می کنم. یک دهی در بخش آوج قزوین اسمش"بی آب" است.خیلی هم ده جالبیست. در "بی آبی" هم می شود زندگی کرد. اما با" تلخ آبی" بعید می دانم. 

می دانی که "تلخ آب” هم نام دهی با چهارصد سکنه در شهرستان زنجان است...حالا بیایید از نیمه پر لیوان به ماجرا نگاه کنیم. شاید دولتی ها به فکر ما بودند. گمان کردند ما داریم زیادی با آب حال می کنیم و هی لیوان به لیوان می ریزیم و به بدن می زنیم.   

یادشان افتاد آب خوردن در مترو هم برای ما و هم برای مردم ، زیادی اش، ضرر دارد. راست هم می گویند... می دانید که اگر بیشتر از میزان مورد نیازتان به بدن آب برسانید تعادل سدیم از بین می رود و منجر به مشکلات گوارشی می شود. منجر به حملات ناگهانی و حتی بیهوشی !

به هر حال مچکریم ......

منبع/ فردانیوز